سریال The Last of Us بر اساس بازی ویدیویی محبوبی با همین نام ساخته شده و داستانی تلخ، انسانی و پرتنش از بقا را در دنیایی روایت میکند که بهدلیل شیوع یک قارچ مرگبار، تمدن بشری فروپاشیده است. در مرکز این جهان ویرانشده، رابطهی عمیق و تأثیرگذار میان «جول» و «الی» قرار دارد؛ دو شخصیت که در مسیر خطرناکشان میان ویرانهها، نه فقط برای زنده ماندن، بلکه برای حفظ امید و انسانیت تلاش میکنند. سریال با روایت احساسی، فضاسازی واقعگرایانه و بازیهای درخشان پدرو پاسکال و بلا رمزی، یکی از موفقترین اقتباسهای تلویزیونی سالهای اخیر شد و توانست فراتر از یک داستان زامبیمحور، به اثری درباره عشق، فقدان و معنا در دنیایی بیرحم تبدیل شود.

ژانر زامبی و پساآخرالزمانی مدتهاست که مخاطبان را مجذوب خود کرده است. ترکیبی از ترس، هیجان و فلسفهی بقا که پرسشی بنیادی را مطرح میکند:
وقتی دنیا تمام شود، انسانیت ما چه میشود؟
این ژانر با سریال هایی مثل The Walking Dead و Station Eleven ثابت کرده که همیشه ظرفیت بالایی برای روایتهای احساسی و پرمفهوم دارد. زامبیها فقط هیولاهای بیرونی نیستند؛ آنها بازتابی از درون تاریک انسانها و جامعهای هستند که در مرز فروپاشی قرار دارد.

در این مقاله، سراغ بهترین سریال های پساآخرالزمانی میرویم؛ آثاری که از نظر فضا، مضمون و احساسات، در دستهی سریالهای شبیه The Last of Us قرار میگیرند. چه از نوع سریال زامبی مشابه لست آو آس باشند مثل The Walking Dead: Dead City و All of Us Are Dead، یا سریالهایی که روی بقا و رابطههای انسانی تمرکز دارند مثل Station Eleven، Sweet Tooth و The Rain، همگی تجربههایی تأثیرگذار از دنیایی پس از سقوط تمدن را ارائه میدهند.
در انتخاب این آثار، تمرکز ما بر جنبههایی بوده که آخرین ما را خاص میکند: جهانسازی قوی، پیوند احساسی میان شخصیتها، و نمایش امید در دل تاریکی. بنابراین، اگر به دنبال سریال مشابه The Last of Us هستید که بتواند همان حس تلخ و انسانی را در دل ویرانی به شما منتقل کند، این فهرست دقیقاً همان چیزی است که باید ببینید.
The Walking Dead
- IMDB: 8.1
- ROTTEN: 79%
- سازندگان: فرانک دارابونت، گلن مازارا، اسکات ام. گیمپل، آنجلا کنگ
- بازیگران: اندرو لینکلن، نورمن ریدس، لورن کوهن، جفری دین مورگان، استیون ین
- شبکه: AMC
- سال پخش: 2022-2010
- تعداد فصلها: 11
- ژانر: ترسناک، هیجان انگیز، درام
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال The Walking Dead از دل یک دنیای ویرانشده بیرون میآید؛ جایی که تمدن فروپاشیده و انسانها در برابر تهدیدی بیرحم و بیعقل به نام «واکِرها» یا همان زامبیها میجنگند. داستان با ریک گرایمز، کلانتری که از کما بیدار میشود، آغاز میگردد و او درمییابد که دنیایی که میشناخت دیگر وجود ندارد. حالا باید خانوادهاش را پیدا کند و در جهانی پر از خطر، میان مردگان متحرک و انسانهایی که کمکم از انسانیت فاصله گرفتهاند، راهی برای زنده ماندن پیدا کند.
آنچه این سریال پساآخرالزمانی را فراتر از یک اثر زامبیمحور میبرد، تمرکز آن بر روابط انسانی و روان شخصیتهاست. تهدید اصلی، فقط زامبیها نیستند؛ بلکه خود انسانها، با ترس، طمع و میل به قدرت، تبدیل به دشمنی ترسناکتر میشوند. هر فصل بیشتر به این واقعیت میپردازد که مرز میان قهرمان و ضدقهرمان چقدر باریک است. واکینگ دد از وحشت و تنش برای نمایش فروپاشی اخلاق در دنیایی بیقانون استفاده میکند، نه صرفاً برای ترساندن مخاطب.
در مقایسه با The Last of Us، هر دو سریال بر پایهی یک ایده مشابه ساخته شدهاند: شیوع بیماری، فروپاشی نظم جهانی، و جستوجوی معنا در دل ویرانی. اما تفاوت در لحن و روایت است؛ مردگان متحرک گستردهتر و گروهمحور است، در حالیکه The Last of Us رابطهای عمیقتر و احساسیتر میان دو شخصیت را دنبال میکند. با این حال، هر دو با تمرکز بر «بقا» و «انسانیت» در دل آخرالزمان، ژانر زامبی را به سطحی دراماتیک و فلسفی رساندهاند.
موفقیت واکینگ دد نه فقط بهخاطر اکشن یا ترس، بلکه بهدلیل ساخت جهانی باورپذیر، شخصیتپردازی چندلایه و طرح پرسشهای اخلاقیست؛ اینکه در جهانی بدون قانون، خوبی و بدی چه معنایی دارد؟ سریال توانست ژانر آخرالزمانی را از قالب کلیشهای بیرون بکشد و به اثری تبدیل شود که هم دربارهی وحشت است و هم دربارهی انسان بودن در سختترین شرایط. پس اگر به دنبال سریال زامبی مشابه The Last of Us هستید این سریال مناسب شماست.
Sweet Tooth
- IMDB: 7.7
- ROTTEN: 92%
- سازندگان: جیم میکل
- بازیگران: نانسو آنوزی، کریستین کانوری، عدیل اختر، استفانیا لاوی اوون، دانیا رامیرز
- شبکه: Netflix
- سال پخش: 2024-2021
- تعداد فصلها: 3
- ژانر: فانتزی، ماجراجویی، علمیتخیلی، درام
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال Sweet Tooth داستانی پساآخرالزمانی دارد، اما بهجای زامبی و وحشت خونین، با جهانی روبهرو هستیم که لطافت و تاریکی را همزمان در خود دارد. همهچیز از شیوع یک بیماری مرموز آغاز میشود که تمدن انسانی را به نابودی میکشاند. در همان زمان، نسل جدیدی از کودکان به دنیا میآیند که نیمهانسان و نیمهحیواناند؛ موجوداتی موسوم به «هایبرید» که جامعه از آنها میترسد و آنها را نشانهی فاجعه میداند. قهرمان اصلی، پسریست به نام گاس، کودکی با شاخهای گوزن، که برای یافتن مادرش و درک هویت خود، سفری خطرناک را در جهانی سرد و متخاصم آغاز میکند.
در نگاه اول، فضای دندان شیرین آرامتر و شاعرانهتر از آثاری مثل The Last of Us است، اما ریشهی هر دو در یک مضمون مشترک نهفته: فروپاشی جهان و تلاش برای زنده ماندن در میان بیاعتمادی و درد. در هر دو سریال، بیماری منشأ تغییر جهان است، اما در Sweet Tooth تهدید اصلی خود انسانها هستند که با ترس و خشم، مرزهای اخلاق را زیر پا میگذارند. اینجا خبری از زامبی نیست، اما حس خطر و ناامنی، همچون سایهای دائمی، بر سراسر جهان سریال سنگینی میکند.
سریال از ژانر آخرالزمانی برای بیان داستانی انسانی استفاده میکند، نه برای خلق ترس صرف. رابطهی میان گاس و شخصیتهای اطرافش یادآور روابط عاطفی و پدرانهی The Last of Us است؛ پیوندی میان امید و ناامیدی در جهانی ویران. قهرمان اینجا نه قویترین که پاکترین است؛ کودکی که در برابر خشونت و نفرت، هنوز توان رؤیا دیدن دارد.
دندان شیرین با ترکیب فانتزی، درام و ماجرای بقا، موفق شد میان مخاطبان عام و منتقدان محبوب شود. دلیل محبوبیتش در همین تلفیق نامعمول است: سریالی دربارهی پایان دنیا که در دل تاریکی، نوری کودکانه از امید دارد. این اثر نشان میدهد حتی در جهانی نابودشده، معصومیت و انسانیت میتواند آخرین شکل مقاومت باشد.
The Rain
- IMDB: 6.3
- ROTTEN: 82%
- سازندگان: یانیک تای موسشولت، اسبن تافت یاکوبسون
- بازیگران: آلبا اوگست، لوکاس لینگارد تونسن، میکل فلسگورد، لوکاس لوکن
- شبکه: Netflix
- سال پخش: 2018-2020
- تعداد فصلها: 3
- ژانر: علمیتخیلی، هیجانانگیز، درام
- محصول کشور: دانمارک
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال دانمارکی The Rain با ایدهای ساده و ترسناک شروع میشود: بارانی که مرگ را با خود میآورد. ویروسی مرموز از طریق بارش منتقل میشود و در مدت کوتاهی بیشتر جمعیت اسکاندیناوی را نابود میکند. در این دنیای سرد و خاموش، دو خواهر و برادر به نامهای سیمونه و راسموس از پناهگاهی زیرزمینی بیرون میآیند تا پس از سالها انزوا، بفهمند آیا هنوز کسی زنده مانده است یا نه. از اینجا، داستان به سفری برای بقا، کشف حقیقت دربارهی ویروس و جستوجوی امید در جهانی ویران بدل میشود.
برخلاف آثاری مثل The Last of Us، در باران خبری از زامبی نیست، اما حس آخرالزمانی و خطر دائمی به همان شدت حضور دارد. دشمن اینجا طبیعت است؛ همان بارانی که زمانی مایهی زندگی بود، حالا عامل مرگ است. در مسیر داستان، انسانها بیش از ویروس تهدیدناک میشوند درست مثل آنچه در آثار شاخص ژانر پساآخرالزمانی دیدهایم. سریال بهخوبی نشان میدهد که در شرایط بحرانی، انسان تا کجا میتواند برای بقا از مرزهای اخلاقی عبور کند.
ترس در باران از نوع روانی است، نه صرفاً فیزیکی. جهان خالی، خیابانهای بیروح، و حس بیاعتمادی میان بازماندگان، فضایی میسازد که تنش را تا آخر حفظ میکند. محور داستان راسموس است؛ شخصیتی که میان نجات و نابودی، قهرمان و تهدید، در نوسان است. همین دوگانگی، عنصر ضدقهرمان را بهخوبی در سریال زنده میکند.
محبوبیت The Rain بیش از هر چیز بهدلیل فضای متفاوتش در میان سریالهای اروپایی و ترکیب درام انسانی با ژانر علمیتخیلی است. سریال نه صرفاً دربارهی بقا، بلکه دربارهی مسئولیت انسان در برابر طبیعت و انتخابهای اخلاقی در زمان فروپاشی است. پس اگر سریال مثل The Last of Us برای دیدن میخواهید سریال باران گزینه خوبی محسوب می شود و از نظر مضمون، در کنار آثاری مثل The Last of Us قرار میگیرد نه بهخاطر زامبی یا اکشن، بلکه بهخاطر نگاهی عمیق به انسانیت در دل نابودی.
Station Eleven
- IMDB: 7.6
- ROTTEN: 98%
- سازندگان: پاتریک سامرویل
- بازیگران: مکنزی دیویس، هیمش پتل، ماتیلدار لاور، دیوید ویلموت، لوری پتی
- شبکه: HBO
- سال پخش: 2021-2022
- تعداد فصلها: 1
- ژانر: علمیتخیلی، رازآلود، هیجانانگیز، درام، فانتزی، ماجراجویی
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال Station Eleven با نگاهی شاعرانه به دنیایی پس از فروپاشی تمدن انسانی آغاز میشود. همهچیز از شیوع یک بیماری مرگبار به نام «فلوی گرجستانی» شروع میشود که در چند روز، بیشتر جمعیت زمین را از بین میبرد. در میانهی این ویرانی، گروهی از بازماندگان تلاش میکنند معنا و زیبایی را در جهانی بدون ساختار، برق و امنیت زنده نگه دارند. داستان میان گذشته و آینده حرکت میکند و از زاویهی چند شخصیت روایت میشود؛ از بازیگرانی که پیش از فاجعه در یک نمایش شکسپیری روی صحنه بودند، تا کودکانی که در جهانی تازه و بیقانون بزرگ میشوند.
برخلاف بسیاری از آثار آخرالزمانی، ایستگاه یازده بر ترس یا خشونت متمرکز نیست؛ در این جهان خبری از زامبی یا هیولای بیرونی نیست، بلکه بحران در درون انسانها جریان دارد. سریال، ویرانی را بستر فلسفی و احساسی میبیند برای پرسش از اینکه «فرهنگ» و «هنر» چه نقشی در بقا دارند. در حالی که در آثاری مثل The Last of Us، بقای فیزیکی محور است، اینجا بقای روحی و انسانی اهمیت دارد؛ اینکه انسان چگونه در نبود نظم و تمدن، هنوز به معنا، خاطره و عشق چنگ میزند.
ایستگاه یازده که یکی از بهترین سریال های پساآخرالزمانی است، با ریتمی آرام و احساسی، تنش را نه از وحشت بلکه از حس فقدان میسازد. قهرمان در این سریال کسی نیست که بجنگد، بلکه کسیست که در میان مرگ، امید را زنده نگه دارد. در کنار این نگاه انسانی، حضور شخصیتهایی با باورهای متضاد به جهان، مفهوم ضدقهرمان را نیز بهشکلی ظریف و اندیشمندانه وارد داستان میکند.
موفقیت سریال در همین تفاوت نهفته است؛ استفاده از ژانر آخرالزمانی برای گفتن داستانی دربارهی خاطره، هویت و بازسازی فرهنگ. Station Eleven نه به دنبال ترساندن مخاطب، بلکه به دنبال تسکین دادن اوست. اثری که نشان میدهد حتی پس از پایان دنیا، موسیقی، تئاتر و مهربانی، آخرین پناهگاههای انسان باقی میمانند.
All of Us Are Dead
- IMDB: 7.6
- ROTTEN: 89%
- سازندگان: چون سونگ ایل، لی جه کیو، کیم نام سو
- بازیگران: پارک جی هو، یون چا یونگ، چو یی هیون، لومون، کیم بیونگ چول
- شبکه: Netflix
- سال پخش: -2022
- تعداد فصلها: 2
- ژانر: ترسناک، هیجان انگیز، فانتزی، علمی تخیلی، درام
- محصول کشور: کره جنوبی
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال کرهای All of Us Are Dead با انفجاری از هرجومرج و ترس آغاز میشود. در یک دبیرستان معمولی، آزمایشی علمی برای کنترل خشونت از مسیر خود منحرف میشود و ویروسی خطرناک را آزاد میکند؛ ویروسی که انسانها را به موجوداتی خشمگین، سریع و بیرحم تبدیل میکند. تنها در چند ساعت، مدرسه به جهنمی بسته بدل میشود؛ جایی که گروهی از دانشآموزان در میان خون، فریاد و زامبیها به دنبال راهی برای زنده ماندن هستند. در این میان، بقا دیگر فقط به فرار وابسته نیست، بلکه به اعتماد، تصمیمهای اخلاقی و قربانی کردن تعلق دارد.
سریال، ترس را از نزدیکترین مکان ممکن آغاز میکند: کلاس درس. همین تمرکز بر نوجوانان باعث میشود وحشت ملموستر شود، چون قهرمانان داستان هنوز درگیر بلوغ، دوستی و عشقاند، اما باید در چند ساعت با مرگ و انسانیت خداحافظی کنند. برخلاف بسیاری از آثار زامبیمحور، ما همه مردهایم تنها بر هیجان و حمله تمرکز ندارد؛ در لایههای زیرین، نقدی اجتماعی از فشار آموزشی، بیتفاوتی سیستم و نادیده گرفته شدن نسل جوان دیده میشود.
از نظر حالوهوا، شباهت آن با The Last of Us در محوریت «شیوع بیماری» و «تلاش برای بقا» است، اما مسیرشان متفاوت است. آخرین ما بر پیوند پدر و دختری در سفری انسانی تمرکز دارد، در حالیکه ما همه مردهایم بر گروهی گرفتار در محیطی محدود تکیه میکند و روح جمعی، فداکاری و تضاد اخلاقی را برجسته میسازد. در هر دو، انسان گاهی از زامبی ترسناکتر است.
محبوبیت گستردهی سریال ناشی از ترکیب درست هیجان، درام احساسی و تعلیق بصری است. کارگردانی پرانرژی، جلوههای ویژه واقعگرایانه و پرداخت دقیق به روابط میان شخصیتها باعث شد مخاطبان جهانی با آن ارتباط بگیرند. ما همه مردهایم نمایندهی مدرن ژانر زامبی است؛ اثری که نشان میدهد ترس واقعی نه از مرگ، بلکه از لحظهای آغاز میشود که انسان مجبور میشود برای بقا، خودش را قربانی کند.
12 Monkeys
- IMDB: 7.7
- ROTTEN: 88%
- سازندگان: تری ماتالاس، ترویس فیکت
- بازیگران: آرون استنفورد، آمانادا شول، کرک آوکادو، نوآ بین، امیلی همپشایر، بروک ویلیامز
- شبکه: Syfy
- سال پخش: 2015-2018
- تعداد فصلها: 4
- ژانر: علمیتخیلی، هیجان انگیز، درام، معمایی، ماجراجویی
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال 12 Monkeys با الهام از فیلمی به همین نام، روایتی پیچیده و هوشمندانه از فروپاشی جهان بر اثر شیوع یک ویروس مرگبار ارائه میدهد. در آیندهای نابودشده، بیشتر جمعیت زمین بر اثر این ویروس از بین رفتهاند و تمدن در آستانه نابودی کامل است. در این میان، مردی به نام جیمز کول از آینده به زمان حال فرستاده میشود تا منشأ شیوع را پیدا کرده و از وقوع فاجعه جلوگیری کند. او در این سفر با دانشمندی به نام کاساندرا رِیلی همراه میشود و کمکم درمییابد که ماجرا بسیار پیچیدهتر از یک ویروس است پای گروهی مرموز به نام «ارتش دوازده میمون» در میان است که هدفشان بازآفرینی جهان از طریق نابودی آن است.
در ۱۲ میمون، خبری از زامبی نیست، اما فضای آخرالزمانی، ناامیدی و ترس از نابودی بشر کاملاً احساس میشود. همانند The Last of Us، محور اصلی داستان نه صرفاً بقا، بلکه رابطه انسانی میان دو شخصیت است که در دل آشوب، هنوز برای نجات دیگران تلاش میکنند. تفاوت اینجاست که 12 Monkeys مفهومیتر عمل میکند؛ با تلفیق سفر در زمان، تئوریهای علمی و پرسشهای اخلاقی دربارهی سرنوشت و اختیار. قهرمان داستان، مردی است که با هر سفر در زمان، بخشی از انسانیت خود را از دست میدهد تا شاید جهان را نجات دهد.
این سریال یکی از بهترین سریال های پساآخرالزمانی است و با تنش بالا، روایت درهمتنیده و شخصیتپردازی چندلایه، بیننده را تا آخر درگیر میکند. ضدقهرمانها در این جهان، افرادیاند که باور دارند نابودی بشر تنها راه نجات اوست دیدگاهی که مرز میان خیر و شر را مبهم میسازد. این ابهام فلسفی، آن را از آثار معمول آخرالزمانی جدا میکند.
۱۲ میمون با ترکیب هوشمندانهی ژانر علمیتخیلی، درام و پساآخرالزمان، موفق شد به یکی از سریالهای شاخص دهه تبدیل شود. دلیل محبوبیتش در این است که در کنار اکشن و تعلیق، سؤالاتی عمیق دربارهی تقدیر و مسئولیت انسان مطرح میکند. مانند The Last of Us، پیام نهاییاش روشن است: حتی در جهانی در حال فروپاشی، انسانیت میتواند آخرین امید باشد.
The 100
- IMDB: 7.5
- ROTTEN: 93%
- سازندگان: جیسون روتنبرگ
- بازیگران: الیزا تیلور، پیج تورکو، لیندزی مورگان، ماری اوجروپولوس، هنری یان کوسیک
- شبکه: The CW
- سال پخش: 2014-2020
- تعداد فصلها: 7
- ژانر: علمیتخیلی، هیجانانگیز، درام، اکشن
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال The 100 از همان لحظهی آغاز، بیننده را به قلب جهانی پساآخرالزمانی پرتاب میکند. صد سال پس از یک جنگ هستهای که زمین را غیرقابل سکونت کرده، بازماندگان بشر در ایستگاهی فضایی به نام The Ark زندگی میکنند. منابع در حال اتمام است و رهبران تصمیم میگیرند صد نوجوان متخلف را برای بررسی قابلزیست بودن زمین به سیارهی ویرانشده بازگردانند. اما وقتی این گروه به زمین میرسند، درمییابند که سیاره خالی از سکنه نیست و خطرات تازهای در انتظارشان است — از طبیعت خشن گرفته تا انسانهایی که در همان جهنم زمینی زنده ماندهاند.
۱۰۰ نفر بیشتر از هر چیز، داستان بقاست؛ نه فقط بقا در برابر طبیعت، بلکه در برابر خود انسان. در این جهان جدید، قانون، اخلاق و انسانیت دوباره تعریف میشوند. همانند The Last of Us، محور اصلی بر تلاش برای زنده ماندن در جهانی ویران است، اما تفاوت مهم در منبع فاجعه است اینجا نه بیماری و زامبی، بلکه اشتباهات انسانی و جنگ باعث نابودی تمدن شدهاند. با این حال، حس ترس، ناامیدی و مرز باریک میان قهرمان و ضدقهرمان در هر دو اثر بهخوبی دیده میشود. شخصیتهایی که در ابتدا برای نجات دیگران میجنگند، گاهی مجبور میشوند تصمیمهایی بگیرند که آنها را از درون میشکند.
فضای ۱۰۰ نفر سرشار از تنش و تضاد است. هر فصل با چالشی جدید روبهرو میشود که گروه را مجبور میکند میان اخلاق و بقا یکی را انتخاب کنند. همین انتخابهای دردناک، هستهی درام را شکل میدهد و باعث میشود تماشاگر نه فقط شاهد نبرد انسان با جهان، بلکه با خودش باشد.
محبوبیت سریال از ترکیب درست اکشن، درام احساسی و مفاهیم فلسفی میآید. صد نشان داد که ژانر آخرالزمانی فقط دربارهی نابودی نیست، بلکه دربارهی بازسازی و بازتعریف انسانیت است. در جهانی که از خاکستر جنگ برخاسته، پرسش اصلی این است: آیا بشر سزاوار فرصتی دوباره هست؟ درست مثل The Last of Us، پاسخ سریال ساده نیست اما در میان ویرانی، هنوز امیدی برای نجات باقی مانده است.
Fallout
- IMDB: 8.3
- ROTTEN: 93%
- سازندگان: گراهام واگنر، جِنِوا رابرتسون دورت
- بازیگران: الا پورنل، آرون موتن، کایل مکلاکلن، والتون گاگینز، ریچل مارش، مایکل امرسون
- شبکه: Amazon Prime Video
- سال پخش: 2024-
- تعداد فصلها: 1
- ژانر: علمیتخیلی، هیجانانگیز، درام، ماجراجویی، اکشن
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال Fallout بر اساس بازی ویدیویی معروفی با همین نام ساخته شده و جهانی را به تصویر میکشد که پس از جنگی هستهای، به ویرانهای رادیواکتیوی تبدیل شده است. داستان در آیندهای دور میگذرد، جایی که بازماندگان در پناهگاههای زیرزمینی به نام Vaults زندگی میکنند تا از دنیای آلودهی سطح زمین در امان باشند. اما وقتی یکی از ساکنان این پناهگاهها، دختری به نام لوسی، ناچار میشود برای یافتن پدرش به سطح زمین برود، با واقعیتی روبهرو میشود که با آنچه دربارهی گذشته شنیده بود، تفاوتی ترسناک دارد. زمینی که روزی خانهی انسان بود، حالا پر از جهشیافتهها، قانونشکنان و بازماندگانی است که اخلاق را قربانی بقا کردهاند.
در فالآوت، بر خلاف The Last of Us، منشأ فاجعه نه یک بیماری بلکه جنگ و طمع انسان است. هیچ زامبیای وجود ندارد، اما انسانهایی با بدن و ذهن تغییریافته، در حد همان تهدیدهای غیرانسانی ظاهر میشوند. ترس در این سریال از جنس ویرانی تمدن و زوال انسانیت است؛ جهانی که نهتنها به لحاظ فیزیکی نابود شده، بلکه ارزشهای اخلاقی آن نیز فروپاشیدهاند. با این حال، در دل این سیاهی، قهرمانهایی مثل لوسی نماد امید و معصومیتاند کسانی که هنوز باور دارند میتوان انسانی ماند.
همچون The Last of Us، سریال بر محور «بقا» و «رویارویی انسان با خودش» میچرخد. تفاوت اصلی در لحن آن است. فالآوت با طنزی سیاه و نگاهی انتقادی به سیاست و تکنولوژی، جهان پس از فاجعه را نه صرفاً تراژدی، بلکه بازتابی از اشتباهات تاریخی بشر نشان میدهد. ضدقهرمانهای سریال همان بازماندگانیاند که قدرت یا علم را دستاویز کنترل دیگران کردهاند؛ چهرههایی که بهجای هیولا، خودِ انسان را به هیولایی تازه بدل میکنند.
محبوبیت Fallout نتیجهی ترکیب موفق اکشن، طنز تلخ، و جهانسازی دقیق است. سریال با طراحی بصری چشمگیر، روایت چندلایه و شخصیتهای خاکستریاش توانست هم مخاطبان بازی و هم علاقهمندان ژانر آخرالزمانی را راضی کند. از نظر مضمون، در کنار آثاری مانند The Last of Us قرار میگیرد، چون هر دو دربارهی انسانهاییاند که در جهانی نابودشده، هنوز به دنبال معنا، امید و راهی برای دوباره انسان بودناند.
From
- IMDB: 7.8
- ROTTEN: 96%
- سازندگان: جان گریفین
- بازیگران: هارولد پرینو، کاتالینا ساندینو مورنو، ایان بیلی، دیوید آلپی، هانا چرامی
- شبکه: Epix و MGM+
- سال پخش: 2022-
- تعداد فصلها: 3
- ژانر: علمیتخیلی، ترسناک، هیجانانگیز، رازآلود، درام
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال From با ایدهای مرموز و کابوسوار آغاز میشود: شهری کوچک در جایی نامعلوم که هیچکس نمیداند چگونه وارد آن شده و هیچکس نمیتواند از آن خارج شود. هر جادهای که ساکنان را به بیرون میبرد، دوباره به همان نقطه برمیگردد. روزها، شهر آرام و عادی به نظر میرسد، اما شب که فرا میرسد، کابوس آغاز میشود. موجوداتی شبیه انسان، با چهرههایی آرام و رفتارهای شیطانی، از دل تاریکی بیرون میآیند و هرکس را که در خانهاش پناه نگرفته باشد، تکهتکه میکنند. تنها راه زنده ماندن، ماندن در خانه و آویزان کردن طلسمهایی است که به شکلی ناشناخته جلوی ورود این موجودات را میگیرد.
فرام اثری دربارهی ترس وجودی و تلاش بیپایان برای بقاست. برخلاف The Last of Us، اینجا خبری از شیوع بیماری یا زامبی نیست، اما همان حس آخرالزمانی، انزوا و فروپاشی روانی را در تمام لحظات احساس میکنی. تهدید در From نه از علم و ویروس، بلکه از ناشناختگی و وهم میآید. هر شب، نبردی میان ترس و امید در جریان است؛ نبردی که بیشتر از جسم، روح آدمها را فرسوده میکند.
شخصیت اصلی، کلانتر شهر است؛ مردی خسته اما مصمم که سعی دارد نظم را در دنیایی بیمنطق حفظ کند. او در مرز میان قهرمان و ضدقهرمان حرکت میکند، چون گاهی برای نجات جمع، مجبور است تصمیمهایی سخت و دردناک بگیرد. روابط انسانی، وحشت و روانپریشی در سریال چنان بههم گره خوردهاند که مرز میان عقل و جنون به تدریج محو میشود.
موفقیت فرام از ترکیب بینقص وحشت روانشناختی، فضای رازآلود و تنش مداوم میآید. برخلاف بسیاری از آثار ترسناک، این سریال ترس را توضیح نمیدهد؛ آن را حس میکنی، در فضا تنفس میکنی و با شخصیتها تجربهاش میکنی. از نظر مضمون، شباهتهایی با The Last of Us دارد در هر دو، انسانها در جهانی محدود و تهدیدشده به دنبال معنا و نجاتاند اما From بیشتر بر ناشناختگی و کابوس ذهن تمرکز دارد. این سریال با موفقیت نشان میدهد که وحشت واقعی، گاهی از درون انسانها برمیخیزد، نه از هیولاهای بیرونی.
Z Nation
- IMDB: 6.7
- ROTTEN: 67%
- سازندگان: کارل شافر
- بازیگران: کلیتا اسمیت، نت زانگ، کیث الن، رامونا یانگ، کتی او بریان، مایکل ولش
- شبکه: Syfy
- سال پخش: 2018-2014
- تعداد فصلها: 5
- ژانر: ترسناک، علمی تخیلی، درام، اکشن، کمدی
- محصول کشور: آمریکا
خلاصه داستان و نقد و بررسی: سریال Z Nation در دنیایی ویران از شیوع ویروسی مرگبار میگذرد که بیشتر انسانها را به زامبیهایی خشمگین و خونخوار تبدیل کرده است. تنها امید بشریت در مردی به نام مورفی خلاصه میشود یکی از معدود بازماندگان که در اثر آزمایشهای نظامی، به نوعی ایمنی در برابر ویروس دست یافته است. گروهی از بازماندگان مأمور میشوند تا او را از شرق به غرب آمریکا منتقل کنند، جایی که دانشمندان شاید بتوانند از خونش واکسنی برای نجات بشر بسازند. اما مسیر آنها پر از زامبیها، دشمنان انسانی و بحرانهای اخلاقی است که مدام مرز میان درست و غلط را محو میکند.
زد نیشن از نظر ژانر در دل همان جهان آخرالزمانیای قرار دارد که آثاری مانند The Last of Us ساختهاند: جهانی که تمدن فروپاشیده، بقا تنها قانون است، و انسانها میان ترس و امید دستوپا میزنند. اما تفاوت مهم اینجاست که زد نیشن برخلاف لحن جدی و احساسی The Last of Us، نگاهی پرانرژیتر، گاهی طنزآمیز و حتی هجوآلود به فاجعه دارد. زامبیها در این سریال هم تهدید و هم بخشی از جذابیت بصری آن هستند؛ از زامبیهای سریع و هوشمند تا موقعیتهایی غیرمنتظره که لحظات شوک و خنده را همزمان ایجاد میکنند.
با وجود این لحن سبکتر، سریال مفاهیم سنگینی مثل فداکاری، رهبری، و فروپاشی اخلاق را نیز بررسی میکند. مورفی بهعنوان شخصیتی خاکستری میان قهرمان و ضدقهرمان حرکت میکند کسی که هم کلید نجات دنیاست و هم میتواند بزرگترین تهدید آن باشد. همین تضاد درونی، قلب درام سریال را میسازد.
محبوبیت Z Nation بیشتر به خاطر سرعت بالا، اکشن خلاقانه و تنوع روایی آن است. برخلاف بسیاری از آثار زامبیمحور که بر تکرار تکیه میکنند، این سریال مدام ایدههای تازه و غیرقابل پیشبینی معرفی میکند. از نظر مضمون، کاملاً در ژانر آخرالزمان و بقا قرار میگیرد؛ جایی که انسان در جهانی نابودشده نه فقط با مرگ، بلکه با خودِ انسانیتش میجنگد. درست مثل The Last of Us، زد نیشن یادآور این است که امید، حتی در ویرانههای دنیا، هنوز ارزش جنگیدن دارد.